طبق آنچه محدثین و مورخین ثبت کردهاند:
حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد علیهالسلام موهای سرش کوتاه و فر خورده شده و
چهرهی مبارکش نمیکن بود، که تقریبا از این جهت مقداری شبیه افراد
سیاهپوست به نظر میرسید.
به همین جهت، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژهای هستند تا بتوانند ضربهی خویش را وارد سازند.
لذا در نسب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نیست.
به قدری این شایعه و تهمت در افکار عدهای اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت
جواد علیهالسلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپری نگشته بود،
بردارند و نزد افراد قیافهشناس و نسب شناس آورند تا موضوع برای همگان روشن
و ثابت شود که این کودک از چه خانوادهای است.
همین که آن کودک معصوم را نزد قیافهشناسان - که در جمع عدهای از اشخاص
مختلف بودند - بردند، ناگاه همگی آن نسبشناسان از عظمت و هیبت آن کودک به
سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
وای بر شماها! این ستارهی درخشان و این اختر روشنائی بخش را بر ما عرضه میدارید؟!
به خدای بزرگ سوگند، این کودک پاک و منزه از هر نوع رجس و آلودگی است، او
از خانوادهای پاک و تکامل یافته است، او در تمام مراحل انتقال در ارحام،
نیز پاک و منزه قرار گرفته است.
به خدا سوگند، او از ذریهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و از فرزندان امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیهالسلام میباشد.
بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسههای
نابخردانه، توبه نمائید و در نسب او هیچگونه شک و تردید نداشته باشید.
امام محمد جواد علیهالسلام در تمام این حالات و لحظهها، حمد و ثنای خداوند متعال را بر زبان جاری مینمود.
پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت، حضرت لب به سخن گشود و ضمن
خطبهای طولانی - که همهی افراد را که از اقشار مختلف بودند، به تعجب و
حیرت واداشت - اظهار نمود:
شکر و سپاس خدای را، که را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین
نیکان، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و
حجت و راهنمای بندگانش قرار داد و....
بعد از آن فرمود: ای جمعیت حاضر! همانا من محمد جواد، پسر علی رضا، فرزند
موسی کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمد باقر، فرزند علی زین العابدین،
فرزند حسین شهید، فرزند امیرالمؤمنین علی مرتضی و فاطمهی زهراء دختر محمد
مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم هستم.
آن گاه افزود: مرا به افراد قیافه شناس عرضه میدارند؟!
به خداوند یکتا سوگند، من نسبت به نسبتهای همهی مردم از خودشان و از
دیگران آشناترم، من به تمام اسرار درونی و علنی اشخاص کاملا آگاه هستم.
و در ادامه، بعد از بیان مطالبی بسیار مهم، اظهار داشت: چنانچه دولتهای
کفر و افراد دنیاپرست نمیبودند و بر علیه ما و دیگر مؤمنین شورش
نمیکردند، مطالبی را اظهار مینمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجب قرار
گیرند.
و سپس دست مبارکش خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود:
ای محمد! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائی را
پیشهی خود قرار بده؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله
منما، همانا که مخالفین جزای گفتار و اعمالشان را خواهند دید. [1] .
پی نوشت ها:
[1] هدایة الکبری حضینی: ص 296، حیلة الأبرار: ج 4، ص 534، ح 2.
منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.