محمد بن ارومه روایت میکند که زنی صالحه مکتوبی به من نوشت به این مضمون که بعضی از حلی و مقداری از قماش و مبلغی زر و درهم را برای شما ارسال کردم و التماس دارد که چون به مدینه رسیدی به ملازمان حضرت امام محمد تقی علیهالسلام تقدیم نمایی و نامهای جهت رسیدن این چیزها برای من بفرستی. من گمان کردم که همهی حلی و قماش و دراهم مال آن زن بود که نذر آن حضرت کرده و فرستاده است. چون به مدینه رسیدم، آن چیزها را به وسیلهی یکی از ملازمان آن حضرت فرستادم و نامهای طلبیدم. بعد از آن نامهای به خط آن حضرت به من دادند که در آن نوشته بود، به ما رسید آنچه از مال آن زن و از قماش فلان بن فلان که برای ما ارسال شده بود. چون نامه را خواندم، تعجب کردم و گفتم: این نامه از من نیست. آن شخص گفت: این نامه برای توست و آن حضرت فرمود که به محمد بن ارومه بده. پس نامه را گرفتم و چیزی نگفتم، اما این دغدغه در خاطرم بود تا وقتی که در راه بازگشت به دیار آن زن رسیدم و چگونگی آن اسباب را از آن زن پرسیدم. گفت: بلی بعضی از حلی مال من بود و بعضی از خواهرم و آن قماش و دراهم از فلان به فلان بود که با وسایل من فرستاده بود. من فهمیدم که نامه برای من بوده و چگونگی آن را آن حضرت کماکان اظهار نموده بودند.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
