صفوان بن یحیی می گوید: ابونصر همدانی به من گفت که حکیمه دختر ابی الحسن
قرشی که از زنان نیکوکار بود به من گفت: وقتی امام جواد علیه السلام از
دنیا رفتند برای عرض تسلیت به نزد ام فضل رفتم و به او تسلیت گفتم و او را
بسیار غمگین یافتم که با گریه و ناله و بی تابی خودش را می کشت (کنایه از
شدت ناراحتی) من نزد او نشستم تا مقداری ناراحتیش فرو نشست و ما مشغول
سخن دربارهی کرم امام جواد و توصیف ایشان و بیان آنچه خداوند از عزت و
اخلاص و شرافت و بزرگواری به ایشان عطا کرده بود شدیم.