افتادی از بلندی و آقا سرت شکست
ته مانده های زخمی بال وپرت شکست
وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد
تیر کمان میان دو چشم ترت شکست
با نیزه های لشگریان زیر و رو شدی
در زیر نیزه ها به خدا پیکرت شکست
در لحظه ای که تا شدی و دست وپا زدی
سقا کنار خیمه قد خواهرت شکست
بر روی پای فاطمه گفتی بیا اخا
بنگر به نیزه ای کمر لشگرت شکست
یک یا حسین گفتی و زینب دلش گرفت
آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: تدبیر و عاقبت اندیشی تو قبل از هر کاری، تو را از پشیمانی در امان قرار میدهد.
از ابراهیم نقل شده که گفت: خدمت حضرت جواد علیهالسلام نشسته بودم که اسب
مادهای گذشت. حضرت فرمود: این اسب امشب کرهی پیشانی سفیدی میزاید و چنان
شد که حضرت فرمود.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: پیرو ما نیست کسی که به زبان ادعای پیروی ما را بنماید و عملش مخالفت با ما باشد.
حسین بن حمدان حضینی در کتاب هدایة در حدیثی نقل میکند که جمعی از شیعیان
خدمت حضرت جواد علیهالسلام رسیدند. در میان آنها مردی زیدی مذهب بود که
مدت چهل سال دعوی امامی بودن میکرد و شیعیان از مذهب او آگاه نبودند. حضرت
به یکی از غلامان فرمود: دست این زیدی را بگیر و از مجلس بیرونش کن. آن
مرد از همان ساعت به امامت حضرت جواد علیهالسلام و سایر ائمه علیهمالسلام
معتقد شد و گفت: چیزی را از کار من دانستی که احدی جز خدا نمیدانست.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: تأکید میکنم که از دو چیز حذر کن
که بسیاری را نابود نموده است. یکی این که به میل و هوای خود رأی دهی، دوم
آن که ندانسته حکم کنی.
در کتاب عیون المعجزات منسوب به سید مرتضی از اسحاق بن اسماعیل نقل میکند
که گفت: ده مسأله مهیا کردم که از حضرت جواد علیهالسلام بپرسم و همسرم نیز
آبستن بود. با خود گفتم: اگر جواب مسائل را داد، از او تقاضا میکنم که
دعا کند فرزندم پسر شود. هنگامی که چشم آن حضرت به من افتاد، فرمود: اسحاق!
خداوند دعای مرا مستجاب فرمود، نام او را احمد بگذار. گفتم: خدا را شکر،
این است حجت رسای خداوند و هنگامی که به وطن بازگشتم، دیدم که پسری نصیبم
شده و نامش را احمد گذاشتم.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: آهنگ توجه به خدا نمودن به دلها،
زودتر آدم را به مقصود میرساند از این که اعمال و حرکات فقط بدنی باشد.
محمد بن حسن صفار در کتاب بصائر الدرجات از ابراهیم بن محمد نقل میکند که
گفت: حضرت جواد علیهالسلام نامهای به من نوشت و دستور داد تا یحیی بن ابی
عمران زنده است آن را باز نکنم. دو سالنامه پیش من بود، روزی که یحیی
مرد، نامه را باز کردم، در آن نوشته بود: کارهایی که او انجام میداد، تو
انجام بده. من تا یحیی بن ابی عمران زنده بود از مرگ نمیترسیدم، چون مطمئن
بودم که عمرم باقی است.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: عزت مؤمن در بی نیازی از مردم است.
و از دعبل بن علی نقل شده که گفت: خدمت حضرت رضا علیهالسلام رسیدم، دستور
فرمود: چیزی به من دادند. گرفتم و شکر خدا نکردم. حضرت رضا علیهالسلام
فرمود: چرا خدا را شکر نکردی؟ سپس خدمت حضرت جواد علیهالسلام رسیدم، حضرت
جواد علیهالسلام نیز دستور داد چیزی به من دادند. گفتم: الحمدلله حضرت
فرمود: ادب شدی.
(وجه اعجاز در این حدیث این است که حضرت جواد علیهالسلام از غیب خبر داده
است، زیرا ذکر نمیکند که حضرت جواد علیهالسلام در مجلس پدرش حاضر بوده،
یا این که کلام آن حضرت را برای او نقل کرده باشد).
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
شخصی به محضر حضرت امام جواد علیهالسلام نوشت: دختر نابالغی به وسیلهی
عمویش تزویج شده است و اینک که بالغ شده از زفاف با این شوهر ابا میکند،
تکلیف آنان چیست؟ حضرت به خط خود نوشت: حق ندارند که دختر خانم را مجبور
کنند. فرمان، فرمان خود اوست.
محمد بن علی هاشمی روایت میکند که بامداد شبی که حضرت امام محمد تقی
علیهالسلام امفضل دختر مأمون را به خانه برده بود، نزد آن حضرت رفتم و من
شب قبل دارو خورده بودم. چون نزد حضرت نشستم، تشنگی بر من غلبه کرد ولی
شرم داشتم که آب بخواهم. چون حضرت به من نگاه کرد فرمود: تو را تشنه
میبینم، گفتم: بلی چنین است. پس به غلام اشاره فرمود که آب برای او بیاور.
من با خود گفتم: در این ساعت آب زهرآلوده خواهی خورد و از این فکر غمگین
شدم. چون غلام آب آورد، حضرت تبسم نمود و به غلام فرمود: اول آب را به من
بده تا بخورم. پس از آن آب آشامید. بعد از آن پیش من فرستاد و من از آن آب
نوشیدم و گفتم به خدا قسم دوباره تشنه شدم. باز حضرت آب تناول فرمود و به
من نیز آب داد و نوشیدم و گفتم: به خدا قسم که آنچه در خاطر ما میگذرد، آن
حضرت همه را میداند.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
حضرت امام جواد علیهالسلام فرمودند: بهترین اعمال شیعیان ما، انتظار فرج است.
حسین مکاری روایت میکند که روزی در بغداد به مجلس شریف حضرت محمد الجواد
علیهالسلام رفتم و نهایت تعظیم و تکریم خلیفه را نسبت به آن حضرت مشاهده
کردم و با خود گفتم که این شخص هرگز به وطن خود مراجعه نمیکند. چون در این
دیار در نهایت آسایش و تنعم روزگار میگذراند. چون این فکر از خاطرم گذشت،
دیدم که رنگ آن حضرت متغیر شد و ساعتی سر را پایین انداخت و بعد به من
فرمود: ای حسین! به خدا قسم که نان جوین با نمک سوده خوردن و سر بر روضه جد
خود نهادن و در مدینه متبرکه به سر بردن، نزد من از این زندگی که مشاهده
میکنی خوشتر است بلکه این حال برای من از مکروهترین احوال است.
منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.