۲۸ مطلب با موضوع «کرامات و معجزات امام جواد علیه السلام» ثبت شده است

ادای قرض پدر

به حضرت امام جواد علیه‏السلام نوشتند: مسافران، در حرم مکه و مدینه می‏توانند نماز چهار رکعتی بخوانند؟ ابوجعفر در پاسخ نوشت: رسول خدا دوست داشت که در حرم مکه و مدینه هر چه بیشتر نماز بخواند. تو هم در این دو حرم نماز نافله‏ات را بخوان و نماز ظهر و عصر و عشایت را هم تمام و درست بخوان.
محمد بن علی هاشمی روایت می‏کند که چون حضرت امام رضا علیه‏السلام از دنیا رحلت فرمود، چهار هزار درهم از من نزد آن حضرت بود و کسی از آن اطلاع نداشت. روزی امام محمد تقی علیه‏السلام به دنبال من فرستاد. چون به خدمتش رسیدم فرمود: تو از ابوالحسن علیه‏السلام چهار هزار درهم می‏خواهی؟ گفتم: بلی. حضرت گوشه مصلی را برداشته، مقداری طلا در آن موضع بود، فرمود: قدری از اینها بردار و هنگامی که به خانه رفتی حساب کن. من از آن طلا قدری برداشتم و چون به خانه رفتم حساب کردم، از آن چه می‏خواستم، درهمی زیاد و کم نبود. 


۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اطلاع حضرت از فوت اصحاب

حضرت امام جواد علیه‏السلام فرمود: گذشت زمان، پرده‏ها را می‏درد و اسرار نهان را بر تو آشکار می‏کند.
عمران بن محمد اشعری گوید: روزی به مجلس شریف حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام رفتم و بعد از حصول مقاصد خود گفتم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله در آن وقت که از عراق متوجه خدمت تو بودم، ام‏الحسن خدمت شما سلام رسانید و پیراهن مبارک شما را جهت کفن خود طلب نمود. فرمود: ای عمران! ام الحسن از پیراهن من مستغنی گردید. عمران گوید: من مضمون این سخن را نفهمیدم، از مجلس بیرون آمدم و متوجه دیار خود گردیدم و هنوز به منزل خود نرسیده بودم که خبر فوت ام‏الحسن را شنیدم. به من گفتند: قبل از آمدن تو، حدود سیزده روز پیش از این دار فنا رحلت نمود.

منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اعتقاد معلم دانشمند به امامت حضرت جواد

حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام فرمود: دوستان مورد اعتماد برای یکدیگر، اندوخته‏ی پر بهایی هستند.
و از محمد بن جعید غلام فرزندان جعفر بن محمد حدیثی طولانی نقل می‏کند که خلاصه‏اش این است: عمر بن فرج رجحی (حاکم متوکل) به مدینه آمد و مردی دانشمند و ادیب و دشمن اهل بیت پیدا کرد و دستور داد که از حضرت جواد علیه‏السلام - که در سن کودکی بود و پدرش از دنیا رفته بود - جدا نشود و از ملاقات شیعیان با حضرت جلوگیری کند و علم و ادب به او بیاموزد. معلم آن حضرت را در قصری زندانی کرد و هر وقت بیرون می‏رفت، در را قفل می‏کرد و هر وقت می‏خواست چیزی به او بیاموزد، او را از خودش داناتر می‏دید. هنگامی که حال آن حضرت را از او پرسیدند، گفت: به جز این کودک، در مدینه احدی از من دانشمندتر نیست. سپس معتقد به امامت حضرت شد. وقتی که علت اعتقادش را پرسیدند، گفت: این طفل در مدینه کودک بوده که پدرش در عراق از دنیا رفته است. و او در میان این کنیزکان سیاه بزرگ شده، پس این علم را از کجا آموخته است؟

۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

استدلال حضرت بر علم و دانش خویش

حسین بن عبدالوهاب آورده است:
از عمر بن فرج رحجی نقل شده است که گفت: به امام جواد علیه السلام در حالی که در ساحل رود دجله بودیم، عرض کردم: شیعیان شما! ادعا می کنند که شما، از هر چیزی که در رود دجله هست و حتی از وزن آن اطلاع دارید!
حضرت فرمود: آیا خدای متعال می تواند این آگاهی را، به یک پشه از میان مخلوقاتش عطا کند یا نه؟
عرض کردم: آری، می تواند؛ حضرت فرمود: احترام من پیش خدای متعال از یک پشه، بلکه از اکثر آفریدگانش بیشتر است. [1]

پی نوشت ها:
[1] عیون المعجزات: 124.
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

او هم به آرزویش رسید

محمد بن سهل قمی گفت:
در سفری که به مدینه داشتم خدمت حضرت امام جواد علیه‏السلام رسیدم و آرزو داشتم تا لباسی را از آن حضرت به عنوان تبرک مطالبه کنم، ولی فرصت مناسب پیش نیامد، لذا با آن حضرت خداحافظی کردم و از منزلش خارج شدم. در آن حال تصمیم گرفتم نامه‏ای برای امام علیه‏السلام بنویسم و در آن لباسی از آن حضرت تقاضا کنم. نامه را نوشتم و آنگاه به مسجد رفتم. پس از دو رکعت نماز و استخاره به قلبم آمد که نامه را نفرستم و موجبات ناراحتی امام را فراهم نیاورم، از این رو نامه را پاره کردم و از مدینه به قصد بازگشت به وطن بیرون آمدم. هنوز مقداری راه نپیموده بودم که قاصدی را دیدم که از افراد می‏پرسید: «محمد بن سهل قمی کیست؟»
تا این که نزد من آمد و چون مرا شناخت گفت: «مولای تو محمد بن علی هدیه‏ای برای تو فرستاده است.» و آنگاه بقچه‏ای را به من داد و رفت.
چون نگاه کردم دیدم دو لباس مرغوب و نرم در میان آن است!
محمد بن سهل آن لباس‏ها را تا آخر عمر با خود داشت و چون دار دنیا را وفات گفت، پسرش احمد، او را با همان دو لباس کفن کرد. [1] .

پی نوشت:
[1] مختار الحوائج، ص 273.
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

امام خردسال

از آنجا که حضرت جواد علیه‏السلام نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید [1] ، طبعا نخستین سؤالی که در هنگام مطالعه‏ی زندگی آن حضرت به نظر می‏رسد، این است که چگونه یک کودک خردسال می‏تواند مسؤولیت حساس و سنگین امامت و پیشوایی مسلمانان را برعهده بگیرد؟ آیا ممکن است انسانی در چنین سنی به آن حد کمال برسد که بتواند حجت خدا و جانشین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر روی زمین باشد؟ و آیا در امتهای پیشین چنین چیزی سابقه داشته باشد. 
داستان‏های زیر به این سؤال پاسخ می‏دهد. 



ادامه مطلب...
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اثر انگشتان امام جواد بر سنگ

عمارة بن زید می‏گوید: روزی امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم پس به آن حضرت عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! علامت امام چیست؟» 
حضرت فرمود: «امام آن کسی است که این کار را انجام دهد.» 
پس دست خود را بر سنگی گذاشت و انگشتان آن حضرت در سنگ ظاهر شد. 
سپس دیدم آن حضرت آهن گداخته را برمی‏دارد بدون آنکه آتش آن را بگدازد و سنگ را نیز با خاتم خود نقش می‏کرد.» [1] . 
گداخته شدن و آب شدن کاسه‏ی چینی و جمع شدن دوباره‏ی آن 
عبدالله بن محمد می‏گوید: امام جواد علیه‏السلام را دیدم که کاسه‏ی چینی پیش وی نهاده شده بود، پس به من گفت: «می‏خواهی چیز عجیبی را مشاهده کنی؟» 
گفتم: «آری.» 
آن حضرت دست مبارک خود را به آن کاسه زدند، ناگهان آن کاسه گداخته شد و آب گردید. سپس حضرت آن را جمع کرد و مثل اولش کاسه‏ای ساخت. [21] . 

پی نوشت:
[1] منتهی الآمال. 

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اثر دست بر سنگ

در «دلایل الامامه» از آن حضرت اخباری روایت کرده‏اند از آن جمله که: عمارة بن زید گوید: حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم که دست خود را بر سنگ گذاشت و جای دست او بر سنگ ماند در حالی که میخ را نمی‏توان به سنگ فرو برد.
راوی گوید: عرض کردم: یابن رسول‏الله این چه علامت است؟
فرمود: این علامت امامت است.
دست خود را بر سنگی گذاشت علامت دست آن حضرت روی سنگ باقی ماند.
نگارنده گوید: با این روایت، باید اعتراف کرد که سنگ محل پای امام رضا علیه‏السلام در قدمگاه و سنگی که جای پای امام محمد تقی علیه‏السلام در موزه‏ی آستان قدس است که از مسجد «بیهق» انتقال داده‏اند، همان سنگ جای پای حضرت جواد بن الرضا علیه‏السلام می‏باشد.
راوی گوید: امام جواد علیه‏السلام را دیدم آهن را با دست نرم می‏کرد و می‏کشید و همان طور که به دست داوود علیه‏السلام نرم می‏شد و بدون آن که به آتش بگذارد به هر صورت می‏خواست در می‏آورد و سنگ را با خاتم و انگشتر مهر خود، مهر می‏زد و نقش می‏بست.
این همه، آثار و دلایل امامت و معجزات باهره امام جواد علیه‏السلام بود، چون آن حضرت جوان‏تر از سایر ائمه علیه‏السلام بود، این گونه معجزات را بیشتر ظهور و بروز می‏داد تا مردم به امامت او یقین نمایند. [1] .

پی نوشت:
[1] دلائل الامامة طبری ص 211.
منبع: زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه؛ حسین عماد زاده؛ حسینیه عمادزاده چاپ اول 1386.

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

امام محمد تقی به کیمیا اعجاز کرد

ابوجعفر طبری روایت می‏کند که: ابراهیم بن سعید گفت: حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم که بر برگ زیتون می‏زد و نقره شد، من از آن نقره‏ها گرفته و به بازار بردم و خرج کردم، ابدا تغییری در ماهیت فلزی آن، رخ نداد و نقره‏ی خالص بود. [1] .
نگارنده گوید: صرف نظر از مقام امامت، همه ائمه در علم کیمیا هم شاگرد مکتب ولایت مطلقه‏ی امیرالمؤمنین علیه‏السلام بودند و امام صادق علیه‏السلام اخباری که درباره‏ی کیمیا و ساختن طلا به جابر بن حیان، شاگرد خود آموخت، همه را از جدش امیرالمؤمنین علیه‏السلام نقل کرده است.
و تردیدی نداریم که این دستور از ائمه‏ی اسلام است و امام محمد تقی علیه‏السلام هم می‏دانست که به دست قدرت، برگ زیتون را فلز نقره خام نموده و به دوستان خود می‏داد.

پی نوشت:
[1] دلائل الامامه، 210.

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

ایمن از شر مأمون

صفوان بن یحیی می گوید: ابونصر همدانی به من گفت که حکیمه دختر ابی الحسن قرشی که از زنان نیکوکار بود به من گفت: وقتی امام جواد علیه السلام از دنیا رفتند برای عرض تسلیت به نزد ام فضل رفتم و به او تسلیت گفتم و او را بسیار غمگین یافتم که با گریه و ناله و بی تابی خودش را می کشت (کنایه از شدت ناراحتی) من نزد او نشستم تا مقداری ناراحتیش ‍ فرو نشست و ما مشغول سخن درباره‏ی کرم امام جواد و توصیف ایشان و بیان آنچه خداوند از عزت و اخلاص و شرافت و بزرگواری به ایشان عطا کرده بود شدیم.



ادامه مطلب...
۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۰۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری