۲۸ مطلب با موضوع «کرامات و معجزات امام جواد علیه السلام» ثبت شده است

آب ایستاد تا حضرت عبور کند

حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام فرمود: هر کس به فهم و رأی خود اعتماد کند و با کسی مشورت نکند، خود را در خطر افکنده است.
از محمد بن یحیی روایت شده که گفت: حضرت جواد علیه‏السلام را در شط دجله ملاقات کردم که می‏خواست عبور کند، من دیدم که آب ایستاد تا حضرت عبور کند و هم چنین در انبار بر شط فرات آن حضرت را دیدم که چنین کرد.

منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.

۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۰۱ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی آن حضرت به زبان حیوانات

ابن حمزه روایت کرده است:
از علی بن اسباط نقل شده که گفت: همراه امام جواد علیه السلام، در حالی که بر الاغی سوار بود، از کوفه بیرون رفتیم، به رمه ی گوسفندی برخورد کردیم که ناگهان، گوسفندی از رمه جدا شد و در حالی که بانک و فریاد (ناله) می زد، نزد امام جواد علیه السلام آمد، حضرت به من دستور داد که شبان را فرا بخوانم و من، چنین کردم.
امام جواد علیه السلام فرمود: ای شبان! این گوسفند که صاحب دو فرزند شیر خوار است، از تو شکایت دارد، چه اینکه در دوشیدن شیرش، بر او ستم می کنی و چون شب هنگام به خانه صاحبش باز می گردد، هیچ شیری در پستانش نمی یابد، اکنون دست از ظلم و ستم بر او بردار، یا از خدای متعال می خواهم که عمرت را کوتاه سازد.

ادامه مطلب...
۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۴ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی حضرت از غیب و نهان

راوندی نقل کرده است:
از قاسم بن محسن روایت شده که گفت: بین راه مکه و مدینه بودم، عرب بیابانگرد، مستمندی بر من گذشت و چیزی از من خواست، دلم به حالش سوخت و یک قرص نان بیرون آورده، به او دادم: چون از من گذشت، گردبادی برخاست که عمامه از سرم برد و آن را ندیدم که چگونه و به کجا رفت، هنگامی که داخل مدینه شدم، نزد امام جواد علیه السلام مشرف گردیدم و حضرت به من فرمود: ای قاسم! عمامه خود را در راه از دست دادی؟ عرض کردم: بلی
فرمود: ای غلام! عمامه اش را به او برگردان، غلام همان عمامه ی خودم را به من داد.

ادامه مطلب...
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی از دل ها

محمد بن علی هاشمی، یکی از مخالفان ولایت گوید:
بامداد روزی که امام جواد علیه‏السلام با دختر مأمون عروسی کرده بود خدمتش رسیدم و در آن شب دارویی خورده بودم که تشنگی به من دست داده بود و من نخستین کسی بودم که در آن صبح خدمتش رسیدم و نمی‏خواستم آب طلب کنم.
امام علیه‏السلام به چهره‏ی من نگاه کرد و فرمود: «به گمانم تشنه‏ای!»
جواب دادم: «آری.»

ادامه مطلب...
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آزادی یک زندانی

شیخ مفید و طبرسی و دیگران روایت کرده‏اند از علی بن خالد که گفت:
زمانی در عسکریین در سر من رآی بودم، شنیدم که مردی از شام در قید و بند کرده و آورده‏اند در اینجا و حبس نموده‏اند و می‏گویند او ادعای نبوت و پیغمبری کرده است. من رفتم در آن خانه که او در آنجا حبس بود و با پاسبانان او مدارا و محبت کردم تا مرا به نزد او بردند. چون با او تکلم کردم، یافتم او را صاحب فهم و عقل. پس از او پرسیدم: ای مرد، برای من بگو که قصه‏ی تو چیست؟

ادامه مطلب...
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۲۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آزاد شدن اباصلت از زندان

اباصلت هروی می گوید: وقتی که در حضور حضرت رضا علیه السلام آماده به خدمت بودم فرمود:
ای باصلت: به قبه هارونیه وارد شو و از چهار گوشه‏ی گور هارون مشتی خاک بیاور، حسب الامر امام از چهار گوشه‏ی قبر وی خاک آوردم.


ادامه مطلب...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۰۲ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آزادی از زندان

اباصلت می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) , به دستور ماُمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا کردم و برای رهایی از زندان محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد (ص)در کار من گشایشی انجام دهد . هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم , وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای .عرض کردم به خدا سوگند سخت بی تابم .

ادامه مطلب...
۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

خشک شدن دست نوازنده

محمد بن ریان نقل می‎کند: مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام کردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت .



ادامه مطلب...
۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۴:۰۹ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری