ابن حمزه روایت کرده است:
از علی بن اسباط نقل شده که گفت: همراه امام جواد علیه السلام، در حالی که
بر الاغی سوار بود، از کوفه بیرون رفتیم، به رمه ی گوسفندی برخورد کردیم که
ناگهان، گوسفندی از رمه جدا شد و در حالی که بانک و فریاد (ناله) می زد،
نزد امام جواد علیه السلام آمد، حضرت به من دستور داد که شبان را فرا
بخوانم و من، چنین کردم.
امام جواد علیه السلام فرمود: ای شبان! این گوسفند که صاحب دو فرزند شیر
خوار است، از تو شکایت دارد، چه اینکه در دوشیدن شیرش، بر او ستم می کنی و
چون شب هنگام به خانه صاحبش باز می گردد، هیچ شیری در پستانش نمی یابد،
اکنون دست از ظلم و ستم بر او بردار، یا از خدای متعال می خواهم که عمرت را
کوتاه سازد.