علامه‏ی حلی در کتاب خلاصة الاقوال می‏نویسد که ابوتمام امامی مذهب بود و برای اهل بیت شعر بسیار گفته است و احمد بن الحسین نقل کرده که نسخه‏ی کهنه‏ای را دیدم که شاید در ایام ابوتمام و یا نزدیک زمان وی نوشته شده بود و در آن قصیده‏ای از ابوتمام بود که ائمه‏ی اطهار علیهم‏السلام را تا امام جواد علیه‏السلام ذکر کرده بود و در مورد ائمه‏ی بعد از آن حضرت چیزی قید نشده بود زیرا ابوتمام در ایام حضرت ابی‏جعفر علیه‏السلام از دنیا رفته است.

بوتمام از نظر فصاحت و بلاغت در زمان خود یگانه و بی‏نظیر بود و چنان که گفته‏اند غیر از قصائد و قطعات چهارده هزار ارجوزه از عرب حفظ داشته و در صناعت شعر مقامی رفیع داشت.
ابراهیم بن مدبر با آنکه از اهل علم و ادب بود از اشعار وی چیزی حفظ نمی‏کرد زیرا او را دشمن می‏داشت و حتی گاهی لعن می‏نمود! روزی شخصی چند بیتی از اشعار ابوتمام را بدون نسبت دادن به وی از برای ابراهیم خواند، ابراهیم را اشعار مزبور خوش آمد و به فرزندش دستور داد که آنها را در پشت کتابی بنویسد، پس از آنکه اشعار نوشته شد بعضی گفتند ای امیر این اشعار از ابوتمام است، ابراهیم چون این سخن بشنید به فرزند خود گفت که آن صفحه را پاره کند!
مسعودی این عمل ابراهیم را ناپسند دانسته و گفته است که شخص عاقل باید درصدد آموختن باشد چه از دوست باشد و چه از دشمن، چه از شخص فرومایه و چه از شخص شریف چنان که از امیرالمؤمنین علیه‏السلام روایت شده است که فرمود:
الحکمة ضالة المؤمن فخذ ضالتک ولو من اهل الشرک.
یعنی حکمت گمشده‏ی مؤمن است پس گمشده‏ات را بگیر ولو از اهل شرک (مشرکین) باشد.
و همچنین از ابوذر جمهر حکیم نقل شده که من از هر چیزی صفت نیک او را دریافتم حتی از سگ و گربه و خوک و کلاغ! گفتند از سگ چه آموختی؟
گفت الفت و وفای او را که نسبت با صاحبش دارد!
گفتند از کلاغ چه آموختی؟ گفت شدت احتیاط و هوشیاری او را!
گفتند از خوک چه صفتی آموختی؟ گفت این عادت را که اول سپیده دم برای حوائج خود قیام می‏کند!
گفتند از گربه چه آموختی؟ گفت تملق او را موقعی که چیزی بخواهد! ابوتمام در سال 231 در زمان واثق بالله در شهر موصل وفات نمود [1] .

پی نوشت ها:
[1] منتهی الآمال جلد 2 صفحه‏ی 240-239.
منبع: حضرت جواد الائمه؛ مؤلف: فضل الله کمپانی‏؛ ناشر: مفید ؛1362ش