آگاهی آن حضرت به زبان حیوانات

ابن حمزه روایت کرده است:
از علی بن اسباط نقل شده که گفت: همراه امام جواد علیه السلام، در حالی که بر الاغی سوار بود، از کوفه بیرون رفتیم، به رمه ی گوسفندی برخورد کردیم که ناگهان، گوسفندی از رمه جدا شد و در حالی که بانک و فریاد (ناله) می زد، نزد امام جواد علیه السلام آمد، حضرت به من دستور داد که شبان را فرا بخوانم و من، چنین کردم.
امام جواد علیه السلام فرمود: ای شبان! این گوسفند که صاحب دو فرزند شیر خوار است، از تو شکایت دارد، چه اینکه در دوشیدن شیرش، بر او ستم می کنی و چون شب هنگام به خانه صاحبش باز می گردد، هیچ شیری در پستانش نمی یابد، اکنون دست از ظلم و ستم بر او بردار، یا از خدای متعال می خواهم که عمرت را کوتاه سازد.

ادامه مطلب...
۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۴ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی حضرت از غیب و نهان

راوندی نقل کرده است:
از قاسم بن محسن روایت شده که گفت: بین راه مکه و مدینه بودم، عرب بیابانگرد، مستمندی بر من گذشت و چیزی از من خواست، دلم به حالش سوخت و یک قرص نان بیرون آورده، به او دادم: چون از من گذشت، گردبادی برخاست که عمامه از سرم برد و آن را ندیدم که چگونه و به کجا رفت، هنگامی که داخل مدینه شدم، نزد امام جواد علیه السلام مشرف گردیدم و حضرت به من فرمود: ای قاسم! عمامه خود را در راه از دست دادی؟ عرض کردم: بلی
فرمود: ای غلام! عمامه اش را به او برگردان، غلام همان عمامه ی خودم را به من داد.

ادامه مطلب...
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی از دل ها

محمد بن علی هاشمی، یکی از مخالفان ولایت گوید:
بامداد روزی که امام جواد علیه‏السلام با دختر مأمون عروسی کرده بود خدمتش رسیدم و در آن شب دارویی خورده بودم که تشنگی به من دست داده بود و من نخستین کسی بودم که در آن صبح خدمتش رسیدم و نمی‏خواستم آب طلب کنم.
امام علیه‏السلام به چهره‏ی من نگاه کرد و فرمود: «به گمانم تشنه‏ای!»
جواب دادم: «آری.»

ادامه مطلب...
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آزادی یک زندانی

شیخ مفید و طبرسی و دیگران روایت کرده‏اند از علی بن خالد که گفت:
زمانی در عسکریین در سر من رآی بودم، شنیدم که مردی از شام در قید و بند کرده و آورده‏اند در اینجا و حبس نموده‏اند و می‏گویند او ادعای نبوت و پیغمبری کرده است. من رفتم در آن خانه که او در آنجا حبس بود و با پاسبانان او مدارا و محبت کردم تا مرا به نزد او بردند. چون با او تکلم کردم، یافتم او را صاحب فهم و عقل. پس از او پرسیدم: ای مرد، برای من بگو که قصه‏ی تو چیست؟

ادامه مطلب...
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۲۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آزاد شدن اباصلت از زندان

اباصلت هروی می گوید: وقتی که در حضور حضرت رضا علیه السلام آماده به خدمت بودم فرمود:
ای باصلت: به قبه هارونیه وارد شو و از چهار گوشه‏ی گور هارون مشتی خاک بیاور، حسب الامر امام از چهار گوشه‏ی قبر وی خاک آوردم.


ادامه مطلب...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۰۲ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی نسبت به پیامبران

مرحوم قطب‏الدین راوندی رضوان الله علیه از حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه حکایت کند:
روزی از روزها نامه‏ای برای امام محمد جواد علیه‏السلام نوشتم و سؤال کردم: حضرت ذوالکفل علیه‏السلام - که پیامبر الهی است - نامش چه می‏باشد؟
و آیا او از پیغمبران مرسل بوده است؟
امام علیه‏السلام در جواب نامه، چنین مرقوم فرمود:
خداوند متعال صد و بیست و چهار هزار پیغمبر برای ارشاد و هدایت بندگانش فرستاده است، که سیصد و سیزده نفر از آن‏ها پیامبران مرسل بودند. 


ادامه مطلب...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آب برای میهمان و آگاهی از درون

علی بن محمد هاشمی حکایت کند:
در آن شبی که حضرت ابوجعفر، امام محمد تقی علیه‏السلام مراسم عروسی داشت، من مریض بودم، در بستر بیماری افتاده و مقداری دارو خورده بودم.
چون صبح گشت، حالم بهتر شد و به دیدار و ملاقات آن حضرت رفتم و اول کسی بودم که صبح عروسی را به دیدارش شرف حضور یافتم، مقداری که نشستم - در اثر ناراحتی که داشتم - تشنگی بر من غلبه کرد؛ ولیکن از درخواست آب، خجالت کشیدم.
امام جواد علیه‏السلام نگاهی بر چهره‏ی من نمود و آن گاه فرمود: گمان می‏کنم که تشنه هستی؟ 



ادامه مطلب...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آگاهی از اسرار زنان و کناره‏گیری

یکی از اصحاب حضرت جواد الأئمه علیه‏السلام، به نام ابوهاشم، داوود بن قاسم جعفری حکایت کند:
زمانی که امام محمد جواد علیه‏السلام در شهر بغداد ساکن بود، روزی به منزل ایشان وارد شدم و در مقابل حضرت نشستم، لحظه‏ای بعد از آن یاسر خادم آمد و حضرت به او خوش آمد گفت و او را در کنار خویش نشانید.
بعد از آن یاسر خادم عرضه داشت: یا ابن رسول الله! بانو ام‏جعفر از شما اجازه می‏طلبد تا به حضور شما و همسرت، ام‏الفضل بیاید.
و حضرت اجازه فرمود، در این لحظه با خود گفتم: اکنون که وقت ملاقات نیست، برای چه ام‏جعفر می‏خواهد به ملاقات حضرت جواد علیه‏السلام بیاید؟!

ادامه مطلب...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۱۱ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آدم خوش گمان هرگز نمی‏ هراسد

روزی مأمون - خلیفه‏ی عباسی - به همراه برخی از اطرافیان خود به قصد شکار عزیمت کرد.
پیش از آن که آنان از شهر خارج شوند، در مسیر راه به چند کودک برخورد کردند که مشغول بازی بودند.
ادامه مطلب...
۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۳۱ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

آثار خواندن سوره های مبارکه «نوح» و «قدر».

کلینی روایت کرده است:
از ابو عمرو حذاء که گفت: حال و روز بدی پیدا کردم، لذا نامه ای به امام جواد علیه السلام نوشتم (و از حضرت چاره خواستم) حضرت در جوابم نوشتند: مداومت کن بر خواندن سوره نوح سپس این سوره مبارکه راکسال خواندم و نتیجه ای نگرفتم. دوباره به حضرت نامه نوشتم و حال بدم را گوشزد نمودم و اینکه به دستور شما،کسال تمام سوره مبارکه نوح را خواندم و گشایشی ندیدم. ابو عمرو گفت: در جوابم نوشتند: البتهکسال خود را کامل کردی، بنابراین به جای سوره نوح، سوره مبارکه «قدر» را بخوان او گفت: به خواندن سوره قدر، پرداختم و چیزی نگذشت که ابن ابی داود، قاصدی نزدم فرستاد و قرضم را ادا کرد و برای من و خانواده ام، مقرری تعیین نمود و مرا رهسپار بصره ساخت و در محله «باب کلا» نمایندگی داد و پانصد درهم به من بخشید و من از بصره، توسط علی بن مهزیار نامه ای با این مضمون خدمت امام هادی علیه السلام فرستادم که: من از پدر بزرگوارتان چنین و چنان پرسیدم و از چنان و چنین شکایت نمودم و همانا من به خواسته خود رسیده ام، اکنون ای آقا و مولای من! دوست دارم مرا در مورد خواندن سوره قدر و اینکه در نمازهای واجب و مستحب خود به خواندن آن اکتفا کنم،ا سوره های دیگر را نیز بخوانم،ا دستور خاصی وجود دارد که باید بدان عمل نمایم، راهنمایی ام فرمائید، حضرت «توقیعی» صادر فرمود، در آن توقیع شریف خواندم که: سوره های کوتاه و بلند قرآن را رها مساز و خواندنکصد مرتبه سوره قدر در هر شبانه روز، تو را کافی است. [1] .


ادامه مطلب...
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۸ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری