اطلاع حضرت از فوت اصحاب

حضرت امام جواد علیه‏السلام فرمود: گذشت زمان، پرده‏ها را می‏درد و اسرار نهان را بر تو آشکار می‏کند.
عمران بن محمد اشعری گوید: روزی به مجلس شریف حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام رفتم و بعد از حصول مقاصد خود گفتم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله در آن وقت که از عراق متوجه خدمت تو بودم، ام‏الحسن خدمت شما سلام رسانید و پیراهن مبارک شما را جهت کفن خود طلب نمود. فرمود: ای عمران! ام الحسن از پیراهن من مستغنی گردید. عمران گوید: من مضمون این سخن را نفهمیدم، از مجلس بیرون آمدم و متوجه دیار خود گردیدم و هنوز به منزل خود نرسیده بودم که خبر فوت ام‏الحسن را شنیدم. به من گفتند: قبل از آمدن تو، حدود سیزده روز پیش از این دار فنا رحلت نمود.

منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

عید مبعث مبارک

خـوانـد زبـان دلم ثنای محمد(ص)
مانـد خرد خیـره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
عید مبعث بر همگان مبارک

۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اعتقاد معلم دانشمند به امامت حضرت جواد

حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام فرمود: دوستان مورد اعتماد برای یکدیگر، اندوخته‏ی پر بهایی هستند.
و از محمد بن جعید غلام فرزندان جعفر بن محمد حدیثی طولانی نقل می‏کند که خلاصه‏اش این است: عمر بن فرج رجحی (حاکم متوکل) به مدینه آمد و مردی دانشمند و ادیب و دشمن اهل بیت پیدا کرد و دستور داد که از حضرت جواد علیه‏السلام - که در سن کودکی بود و پدرش از دنیا رفته بود - جدا نشود و از ملاقات شیعیان با حضرت جلوگیری کند و علم و ادب به او بیاموزد. معلم آن حضرت را در قصری زندانی کرد و هر وقت بیرون می‏رفت، در را قفل می‏کرد و هر وقت می‏خواست چیزی به او بیاموزد، او را از خودش داناتر می‏دید. هنگامی که حال آن حضرت را از او پرسیدند، گفت: به جز این کودک، در مدینه احدی از من دانشمندتر نیست. سپس معتقد به امامت حضرت شد. وقتی که علت اعتقادش را پرسیدند، گفت: این طفل در مدینه کودک بوده که پدرش در عراق از دنیا رفته است. و او در میان این کنیزکان سیاه بزرگ شده، پس این علم را از کجا آموخته است؟

۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

استدلال حضرت بر علم و دانش خویش

حسین بن عبدالوهاب آورده است:
از عمر بن فرج رحجی نقل شده است که گفت: به امام جواد علیه السلام در حالی که در ساحل رود دجله بودیم، عرض کردم: شیعیان شما! ادعا می کنند که شما، از هر چیزی که در رود دجله هست و حتی از وزن آن اطلاع دارید!
حضرت فرمود: آیا خدای متعال می تواند این آگاهی را، به یک پشه از میان مخلوقاتش عطا کند یا نه؟
عرض کردم: آری، می تواند؛ حضرت فرمود: احترام من پیش خدای متعال از یک پشه، بلکه از اکثر آفریدگانش بیشتر است. [1]

پی نوشت ها:
[1] عیون المعجزات: 124.
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

او هم به آرزویش رسید

محمد بن سهل قمی گفت:
در سفری که به مدینه داشتم خدمت حضرت امام جواد علیه‏السلام رسیدم و آرزو داشتم تا لباسی را از آن حضرت به عنوان تبرک مطالبه کنم، ولی فرصت مناسب پیش نیامد، لذا با آن حضرت خداحافظی کردم و از منزلش خارج شدم. در آن حال تصمیم گرفتم نامه‏ای برای امام علیه‏السلام بنویسم و در آن لباسی از آن حضرت تقاضا کنم. نامه را نوشتم و آنگاه به مسجد رفتم. پس از دو رکعت نماز و استخاره به قلبم آمد که نامه را نفرستم و موجبات ناراحتی امام را فراهم نیاورم، از این رو نامه را پاره کردم و از مدینه به قصد بازگشت به وطن بیرون آمدم. هنوز مقداری راه نپیموده بودم که قاصدی را دیدم که از افراد می‏پرسید: «محمد بن سهل قمی کیست؟»
تا این که نزد من آمد و چون مرا شناخت گفت: «مولای تو محمد بن علی هدیه‏ای برای تو فرستاده است.» و آنگاه بقچه‏ای را به من داد و رفت.
چون نگاه کردم دیدم دو لباس مرغوب و نرم در میان آن است!
محمد بن سهل آن لباس‏ها را تا آخر عمر با خود داشت و چون دار دنیا را وفات گفت، پسرش احمد، او را با همان دو لباس کفن کرد. [1] .

پی نوشت:
[1] مختار الحوائج، ص 273.
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

امام خردسال

از آنجا که حضرت جواد علیه‏السلام نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید [1] ، طبعا نخستین سؤالی که در هنگام مطالعه‏ی زندگی آن حضرت به نظر می‏رسد، این است که چگونه یک کودک خردسال می‏تواند مسؤولیت حساس و سنگین امامت و پیشوایی مسلمانان را برعهده بگیرد؟ آیا ممکن است انسانی در چنین سنی به آن حد کمال برسد که بتواند حجت خدا و جانشین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر روی زمین باشد؟ و آیا در امتهای پیشین چنین چیزی سابقه داشته باشد. 
داستان‏های زیر به این سؤال پاسخ می‏دهد. 



ادامه مطلب...
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اثر انگشتان امام جواد بر سنگ

عمارة بن زید می‏گوید: روزی امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم پس به آن حضرت عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! علامت امام چیست؟» 
حضرت فرمود: «امام آن کسی است که این کار را انجام دهد.» 
پس دست خود را بر سنگی گذاشت و انگشتان آن حضرت در سنگ ظاهر شد. 
سپس دیدم آن حضرت آهن گداخته را برمی‏دارد بدون آنکه آتش آن را بگدازد و سنگ را نیز با خاتم خود نقش می‏کرد.» [1] . 
گداخته شدن و آب شدن کاسه‏ی چینی و جمع شدن دوباره‏ی آن 
عبدالله بن محمد می‏گوید: امام جواد علیه‏السلام را دیدم که کاسه‏ی چینی پیش وی نهاده شده بود، پس به من گفت: «می‏خواهی چیز عجیبی را مشاهده کنی؟» 
گفتم: «آری.» 
آن حضرت دست مبارک خود را به آن کاسه زدند، ناگهان آن کاسه گداخته شد و آب گردید. سپس حضرت آن را جمع کرد و مثل اولش کاسه‏ای ساخت. [21] . 

پی نوشت:
[1] منتهی الآمال. 

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

اثر دست بر سنگ

در «دلایل الامامه» از آن حضرت اخباری روایت کرده‏اند از آن جمله که: عمارة بن زید گوید: حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم که دست خود را بر سنگ گذاشت و جای دست او بر سنگ ماند در حالی که میخ را نمی‏توان به سنگ فرو برد.
راوی گوید: عرض کردم: یابن رسول‏الله این چه علامت است؟
فرمود: این علامت امامت است.
دست خود را بر سنگی گذاشت علامت دست آن حضرت روی سنگ باقی ماند.
نگارنده گوید: با این روایت، باید اعتراف کرد که سنگ محل پای امام رضا علیه‏السلام در قدمگاه و سنگی که جای پای امام محمد تقی علیه‏السلام در موزه‏ی آستان قدس است که از مسجد «بیهق» انتقال داده‏اند، همان سنگ جای پای حضرت جواد بن الرضا علیه‏السلام می‏باشد.
راوی گوید: امام جواد علیه‏السلام را دیدم آهن را با دست نرم می‏کرد و می‏کشید و همان طور که به دست داوود علیه‏السلام نرم می‏شد و بدون آن که به آتش بگذارد به هر صورت می‏خواست در می‏آورد و سنگ را با خاتم و انگشتر مهر خود، مهر می‏زد و نقش می‏بست.
این همه، آثار و دلایل امامت و معجزات باهره امام جواد علیه‏السلام بود، چون آن حضرت جوان‏تر از سایر ائمه علیه‏السلام بود، این گونه معجزات را بیشتر ظهور و بروز می‏داد تا مردم به امامت او یقین نمایند. [1] .

پی نوشت:
[1] دلائل الامامة طبری ص 211.
منبع: زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه؛ حسین عماد زاده؛ حسینیه عمادزاده چاپ اول 1386.

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

امام محمد تقی به کیمیا اعجاز کرد

ابوجعفر طبری روایت می‏کند که: ابراهیم بن سعید گفت: حضرت امام محمد تقی علیه‏السلام را دیدم که بر برگ زیتون می‏زد و نقره شد، من از آن نقره‏ها گرفته و به بازار بردم و خرج کردم، ابدا تغییری در ماهیت فلزی آن، رخ نداد و نقره‏ی خالص بود. [1] .
نگارنده گوید: صرف نظر از مقام امامت، همه ائمه در علم کیمیا هم شاگرد مکتب ولایت مطلقه‏ی امیرالمؤمنین علیه‏السلام بودند و امام صادق علیه‏السلام اخباری که درباره‏ی کیمیا و ساختن طلا به جابر بن حیان، شاگرد خود آموخت، همه را از جدش امیرالمؤمنین علیه‏السلام نقل کرده است.
و تردیدی نداریم که این دستور از ائمه‏ی اسلام است و امام محمد تقی علیه‏السلام هم می‏دانست که به دست قدرت، برگ زیتون را فلز نقره خام نموده و به دوستان خود می‏داد.

پی نوشت:
[1] دلائل الامامه، 210.

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری

ایمن از شر مأمون

صفوان بن یحیی می گوید: ابونصر همدانی به من گفت که حکیمه دختر ابی الحسن قرشی که از زنان نیکوکار بود به من گفت: وقتی امام جواد علیه السلام از دنیا رفتند برای عرض تسلیت به نزد ام فضل رفتم و به او تسلیت گفتم و او را بسیار غمگین یافتم که با گریه و ناله و بی تابی خودش را می کشت (کنایه از شدت ناراحتی) من نزد او نشستم تا مقداری ناراحتیش ‍ فرو نشست و ما مشغول سخن درباره‏ی کرم امام جواد و توصیف ایشان و بیان آنچه خداوند از عزت و اخلاص و شرافت و بزرگواری به ایشان عطا کرده بود شدیم.



ادامه مطلب...
۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۰۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ش.محمد خاکساری