روزگار و گذشت زمان، پرده از روی کارهای نهفتهات برمیدارد.
پی نوشت:
[1] مسند الامام الجواد ، ص 245.
اظهار الشیء قبل أن یستحکم مفسدة له. [1] .
اظهار چیزی قبل از آنکه محکم و پایدار شود سبب تباهی آن است.
پی نوشت:
[1] تحف العقول ، ص 457.
مرحوم طبری، بحرانی، شیخ حر عاملی و دیگر بزرگان آوردهاند که شخصی به نام عمارة بن زید حکایت کند:
روزی در مجلس حضرت ابوجعفر، امام محمد بن علی علیهماالسلام نشسته بودم، به
حضرت عرض کردم: یا ابن رسول الله! علائم و نشانههای امام چیست؟
طبق آنچه محدثین و مورخین ثبت کردهاند:
حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد علیهالسلام موهای سرش کوتاه و فر خورده شده و
چهرهی مبارکش نمیکن بود، که تقریبا از این جهت مقداری شبیه افراد
سیاهپوست به نظر میرسید.
به همین جهت، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژهای هستند تا بتوانند ضربهی خویش را وارد سازند.
لذا در نسب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نیست.
به قدری این شایعه و تهمت در افکار عدهای اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت
جواد علیهالسلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپری نگشته بود،
بردارند و نزد افراد قیافهشناس و نسب شناس آورند تا موضوع برای همگان روشن
و ثابت شود که این کودک از چه خانوادهای است.
ابن ابیطلحه در کتاب مطالب السئول فی مناقب آلالرسول خود مینویسد: امام
جواد ابوجعفر ثانی است که در پدرانش ابوجعفر محمد باقر بن علی علیهالسلام
بوده و او نیز به این نام و کنیه در آمده نامش نام جدش محمد و به ابیجعفر
ثانی معروف گردیده، حضرتش اگرچه صغیر السن است ولیکن کبیرالقدر و رفیع
الذکر میباشد این بزرگوار بعد از پدرش علی بن موسی الرضا علیهالسلام به
امر امامت قیام نموده و در امامت از پدر بزرگوارش به او تصریح و اشاره شد
چنانکه جماعتی در ثقات عدول به آن خبر دادهاند و این چنان است که ما آن را
از نصوص منقوله و تصریحات مرویه و اشارات خاصه و تلویحات صریحه در امامت
آن جناب به اصغر سن مبارکش ذکر کردیم.
محدث و مفتی حجاز و فقیه شافعی مؤلف «الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل
البدع و الزندقة» (متوفی 974 ه) دربارهی امام جواد علیهالسلام مینویسد:
«و مما اتفق انه بعد موت أبیه بسنة واقف و الصبیان یلعبون فی أزفة بغداد إذ
مر المأمون ففروا و وقف محمد و عمره تسع سنین، فألقی الله محبته فی قلبه
فقال له: یا غلام ما منعک من الإنصراف».
دربارهی ابوموسی، عمران هم چیزی بدست نیامده و نویسندگان کتابهای رجالی و
انساب نیز در این موضوع چیزی ننوشتهاند. از کتاب «الاصابه» و کتاب رجال و
غیره نیز چیزی مفهوم نشد.
منبع: زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه؛ مؤلف: حسین عماد زاده به
اهتمام: غلامحسین عماد زاده؛ ناشر: حسینیه عماد زاده چاپ اول 1386.
آنچه در کتابهای رجال همانند «رجال مامقانی»، «انساب الطالبیه»، «عمدة
الطالب» و غیره تفحص نمودیم شرح حالی برای ابواحمد حسین بدست نیاوردیم.
احتمال داده میشود که اگر این روایت صحیح باشد: که امام جواد علیهالسلام
دارای چنین پسری هم بوده در کودکی از دنیا رفته باشد، زیرا هیچ مطلبی نفیا و
اثباتا دربارهی او دیده نشده است.
منبع: زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه؛ مؤلف: حسین عماد زاده به
اهتمام: غلامحسین عماد زاده؛ ناشر: حسینیه عماد زاده چاپ اول 1386.
نجناب اهل کوفه و از یاران مخصوص امام رضا و امام جواد علیهماالسلام و نزد
آنها بسیار ارجمند بود و صاحب تألیفات که مهمترین آثار ایشان «الجامع» و
«کتاب النوادر» است. وی فردی مورد اطمینان کامل و فقاهتش مورد قبول عامه
دانشمندان شیعی است [1] .
از ایشان 788 روایت رسیده.
شیخ طوسی در کتاب الغیبه ذیل عنوان الواقفه می نویسد:
او واقفی بود سپس بخاطر معجزاتی که از دست امام رضا علیه السلام ظاهر شد بر صحت امامت امام رضا علیه السلام و فرزندانش معتقد شد.
او از آل مهران بود و آن ها واقفی بودند ولی وی بر خلاف رأی آنها بود.
از احمد بن محمد ابن ابی نصر بزنطی نقل شده که من نزد امام رضا علیه السلام
بودم خواستم برگردم، امام فرمودند: باش من در پیش امام ماندم، سپس امام به
کنیزشان فرمودند: لحاف و رختخواب مرا بیاور و برای احمد در آن اطاق جا
بینداز، وقتی که وارد خانه شدم احساس غروری به من دست داد و از ذهنم گذشت
مثل منی در خانهی ولی الله و بر رختخواب او؟!!
آن گاه امام مرا صدا زد و فرمود:
علی علیه السلام از صعصعة بن صوحان عیادت فرمود، پس از عیادت فرمود: ای
صعصعه عیادت مرا از خودت بر قوم خویش فخر قرار مده، برای خدا تواضع کن تا
بلند مرتبه ات نماید.[2] .
بدین ترتیب امام بصورت غیر مستقیم به این صحابی خویش درسی فراموش نشدنی داد و او را به راه نیل به مراتب عالیه رهنمون ساخت.
پی نوشت ها:
[1] رجال کشی ص 558.
[2] معجم رجال حضرت آیت الله العظمی خوئی ج 2، ص 234.
منبع: زندگانی امام جواد؛ مؤلف: حسین ایمانی یامچی؛ مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)
احمد بن محمد بن ابینصر به بزنطی معروف است و او مردی مورد ثقه و جلیل
القدر بوده و شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از او روایات زیادی نقل کرده
است.